به نام محمد

زندگی خیلی بهم سخت گرفته گرفتناری بدهی مریضی درگیری و بدرفتاری های سر کار نمیدونم به کدومش برسم و خودمو از کدومش نجات بدم .....خیلی حرصم در میاد و تو دلم میگم خدای من خدا نیست اصلا من خدا ندارم اما پیش خودم یه هو میگم لابد من بدم که این همه بد میارم من  نحسم و کریه ......نمیدونم ....خدایا مثل همه منم اشتباهاتی داشتم و مثل همه بدون تو همش زمین میخورم چرا بهم نگاه نمیکنی ....خیلی به سختی محل کارمو تحمل میکنم بخاطر بدهی هام  .....بدهی دارم چون  بی کس بودم ......تنها بودم چون تو تنهام گذاشتی .......ازت زندگی تجملاتی و مرفه نخواستم هیچ وقت ...خودتو خودم میدونیم ...یه زندگی عادی بدون فشار خاستم اما هر روز یه سورپرایز جدید واسم داری ....چرا خدایا .....یه کم باهام مهروبون باش ...خوت شاهد تمام محرومیتام بودی دیدی در برابرشون شکوه هم نکردمو و فقط ادامه دادم .....همه دردم اینه که تو تنهام گذاشتی که الان این روزگارمه ......فرق من با بقیه چی بود خدایا .......فرق من با بقیه هم جنسام چیه که نمخای مثل اونا  یه زندگی معمولی داشته باشم و دغدغه هایی که مردا واسه چرخوندن زندگی دارنو نداشته باشم .....دست از این نگاهت با من بردار ..... به من مهربونتر نیگاه کن ..... به نام محمد ...ادامه مطلب

با فریاد خدا وجود د نداره مرهمی روی زخمهام میزارم مثلا ...مرهم.... درد میکشم ...جهنم رو تجربه میکنم ...تحمل کردن لحظه لحظه های باتلاقی که توشون گیر کرد یو مجبوری تحمل کنی معنای واقعیه جهنمه..... زیر آسمون شب تو خیابون مثل یه دیونه فریاد زدم  ریدم تو عدالتت خدا ..... زورم به هیچی نمیرسه و کسی هم کمکم میکنه ....کسی نمیدونه که بخاد کمکم کنه ...به کسی نمیگمو به محمدم که میگم کاری ازش ساخته نیست .....فقط خدا میبینه و میدونه اما وقتی روزها همه یه سوپرایز گندی واسم دارن با وجو اینکه تلاش میکنم خوش اخلاق و امیدوارو صبور باشم معنایی نمیتونه داشته باشه جز اینکه یا خدایی که یاری رسون باشه نیست و یا خدایی به نام محمد ...ادامه مطلب

کی از دست خودم خلاص میشم !!!!!!!!! زندگیم ثبات نداره خیلی روزها تلاش میکنم شاد باشمو روحیه از دست رفته ام رو برگردونمو  زیر آوار بدبختی نمونم اما دوباره هزار تا چیز رو سرم خراب میشه این وسط دلم فقط برا آسیب پذیر ترین شخص زندگیم می افتم که داره پا به پای من میسوزه .... طعم زندگی کردن یه خواب خوب داشتن یه روز خوب داشتن یه حس خوب داشتن یه یار خوب داشتن و داشتن هر چیز خوبی از زندگیم رفته ...... خدا اگه میخاست خخیلی ها الان جهنمی نبودن و خیلی ها هم بهشتی نبودن اما متاسفانه افسار همه زندگی دسته اونه که دیگه به عدالتش امیدی ندارم ....این چرت و پپپپپپرت ها رو میگم اما صبح که میشه از خواب پا میشم باز م به نام محمد ...ادامه مطلب

خیلی تنهام خیلی بی پشت و پناهم خیلی داره تو ین زندگی بهم فشار میاد.تنها کسی که بعد از خدا یه جورای خاصی پشتیبانیم کرده تویی محمد .تنها کسی که وقتی حرف میزدم میفهمید چی میگم و چی میخوام و اگه گاهی از سر خجالت رک و راست به موضوعی هم اشاره نمیکردم میزد تو خال تو بودی .چقدر این چیزها مهم بودنو من فکر میکردم خیلی هم مهم نیست اما الان از خلاء این چیزها واقعاً افسرده و داغون میشم . بار یه زندگی رو دوشمه .خیلی تنهام  یه جورایی خیلی تنها و خیلی استثمار شده . شده خیلی روزها حسرت روزهای با تو بودنو میخورم حتی روزهای با توبودنه تلفنی همینکه آخر وقت هر روز چند دقیقه ای به نام محمد ...ادامه مطلب

یه زمانی عشق واسم شده بود تر گل ور گل کردن و شیک و پیک کردن و منتظر روزایی  که با یه اشاره محمد برم پیشش ، عشق واسم دلهره های توی مسیر خونشون بود ، انجام دادن کارهایی که دیگه هیچوقت و هیچ جا نتونستم تکرارشون کنم .تجربه چیزهایی که الان بنظرم خوب و جالب و خوشمزه نیستن اما اونوقتها بودن ... زمان میگذره و همه چیز تغییر شکل میده . اون پیچکی که یه زمانی میخواست سراسر وجود محمد رو بپوشونه و مدام باهاش باشه  داره از نو رشد میکنه اما با شکلی جدید ...مثل یه درخت مستقل اما محتاج نور خورشید ...هر دو هستیم اما به شکلی جدید .... دو دوست قدیمی ...حالم خوب نیست ... چی میگم .... به نام محمد ...ادامه مطلب

منو میشناسی و من بینهایت ازت ممنونم .تو منو میشناسی کاری که شاید خیلی ها کلی تلاش کنن اما نتونن یا شاید بتونن اما از یادشون بره که چه جوری ام. اما تو منو میشناسی و با وجود یه ارتباط دوستانه تلفنی دور و محمدود همه رو به یاد داری .یه جوری رفتار میکنی انگار کنارمی و داری تو چشام نگاه میکنی که انقدره دقیق حالمو میفهمی .منو میشناسی و این واسم خیلی می ارزه .دلم هوای زیارت دستاتو میکنه و گم شدن تو دریای آغوشت .

به نام محمد ...

داشتم چاییمو شیرین میکردم .دیدم اون همه دونه های شکر توی چایی ناپید شدن  اما مزه اش شیرین شده .تو ذهنم چرخید و چرخید و خودمو محمد رو تداعی کرد . وقتی رسیدم شرکت بهش اس دادم که پیوند تو و من مثل پیوند دونه های شکر و چاییه که دیده نمیشه اما وجو داره و شیرینه .... محمد هم اس داد که تعبیر زیبایی بود .

بعدش واقعاً به این فکر کردم که واقعاً تا به الان تنها کسی که باعث قلیان احساس و حرف در من میشه محمده! واقعاً واسه خودم متاسفم .کاش اینطوری نبود

به نام محمد ...

حیف شدم ... راست راستی ... محمد تو همه جای زندگیم هستش و بوده  اما چه فایده ای داره ... کسی که باعث همه جوش و خروش هام و همه حس های خوبمه و یه جورایی ازش دلخور نمیشم چون جونمه اما چه فایده  به کی میتونم بگم این درده لعنتی رو ...... آرزوت بشه بودن یه نفر که اونم غیر ممکنه .... تموم شد دیگه ...دارم روز مرگی میکنم تا مرگم برسه ....روزها با کمبود و حسرت میگذرن تا  تموم شن .... چقدر عاشق بودم ...چقدر با وجودش بزرگ و شاد و قوی و لوس بودم .... کاش زنش میشدم .... انقدر دوستش دارم و میپسندمش که اگه تو زندگی باهاش دچار روزمرگی و تکرار هم میشدم واسم شیرین بود ..... حیف شد حیف شدم ...اینجا جای به نام محمد ...ادامه مطلب

محمد هم گند زد به یه سری حس های خوبم . مثل کسی که تصادف کرده و اولش داغه نفهمیدم چم شده اما هر لحظه که میگذشت و از محمد دور میشدم بیشتر تو باتلاق ناباوری فرو میرفتم . چرا اینکارو کرد !!! تمام اون لحظه های خوبو و حرفهای خوب توی راه رو با یه حرکت ، با یه بی ملاحظگی و به خطر انداختن اوضاع زندگیم خراب کرد . اوضاع زندگی من واسش مهم نبود . بعد اون کلی دعوام شد . جیغ زدم . گریه کرد م از خدا خواستم منو بکشه ...خواستم از رو زمین محوم کنه ...اما هنوز اینجام . اینجام و دارم میسوزم و عذاب میکشم ....تو اوج شب اون روز که خیلی خوب شروع شد اما بد تموم شد   به گذشته نگاهی کردم ... آره خدا به نام محمد ...ادامه مطلب

قدرت و آرامشش به من انگیزه زندگی میده .همیشه ته دلم مهرش نشسته و یه چی هم کشیده رو صورتش تا خودمم ندونم اونجا لونه کرده .وقتی میبینمش خنده هام واقعین و وقتی بخواد دعوام کنه دلشکستنامم واقعین.اینبار که دیدمش انقده به چشمام قشنگ و قوی اومد که کم مونده بود بی اختیار ببوسمش .لبهاشو میگزید و چشای منو دنبال خودش میکشوند.لبهاش به خنده باز میشد و به من محروم از زیارتش نشون میداد که چه خوش فرم و قشنگن...آروم حرف میزد و گاهی زمزمه میکرد انگاری دستش رو موهام سر میخورد و چشامو سنگین میکرد .شیرین بود .محدود و شیرین .خوبه ! به همینم قانعم . به نام محمد ...ادامه مطلب